شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

...

دوست دارم مدادمو دستم بگیرم و یه شاعرانه خوشگل بنویسم برای چشماش ولی حرفم نمیاد .....



با تمام ِ وجود غمگینم ...

حس مادری که 

داغ دیـــــــــــــــــده 

داغ یه بچه 4 ســـــاله 





پ.ن : امروز وقتی منم شندیم ترکیدم :( چه برسه به مادرش ...

روزه

روزه گرفته ام  از حضور  تو،

که قدر بدانم لحظات بودنت را 


خیلی سخته که
 به اونی که بهش تعهد داری هیچ حسی نداری ،
و خیلی سخت تره که 
به اونی که دوسش داری هیچ تعهدی نداری .....

شب نویس


شـــــــــــــــــب که میشود ، 

یادت آوار میشود در ذهنم و دستانم

 در تلاش برای نجات از خیالــــــــــــــــــــــــت 

بیهوده خطی میکنند دفتر شعــــــــــــــــــــــــــرم را !



شاعرانه های یک لر اردیبهشتی رو توی پیج شب نویس بخونید .