شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

حجم سیاه دلتنگ

خیلی وقت است موهایم را شانه نمیکنم ،یعنی بلد نیستم که شانه کنم . از روزی که تو آمدی من دیگر موهایم را شانه نکردم ، دیگر موهایم را نبافتم ، همیشه تو اینکار را میکردی و‌من بد عادت شدم به بودنت ، روزهایی که نبودی موهایم گره میخورد و وقتی می آمدی با حوصله شانه می‌کردی و بعد موهایم را میبافتی. 

حالا تو رفتی و موهایم از بس شانه نشده اند گره خورده اند ،چند بار قیچی را برداشتم که کوتاهشان کنم ،یادم افتاد که میگفتی  جانت به تار های موی من بند است ومن  غلط کنم بند جان تورا کوتاه کنم ...

فقط لطفا خودت برگرد و این حجم سیاه گره خورده دلتنگ را  نجات بده ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد